ورود به دنیای کار
با شروع هفته سوم آموزش کارآموزی در شعب هم به برنامه ما افزوده شد.تعدادی از شعب بزرگ سطح شهر برای این موضوع در نظر گرفته شده بود که هر دونفر از ماکارکنان جدیدالورود طبق برنامه ریزی که از قبل صورت گرفته بود به یکی ازاین شعب اعزام شدیم.اتفاقاشعبه ای که من برای کارآموزی به آنجا اعزام شدم سرخیابان محل سکونتم بود!کم کم داشتم سختی های خاص کار و برخورد با مردم را از نزدیک حس می کردم.
هر چند که از لحاظ کاری دوره کارآموزی بار چندانی نداشت اما به هر صورت تجربه جالبی بود.به علاوه آشنایی با تعدادی از همکاران که هنوز هم با آنها در تماس هستم و پیدا کردن چند دوست خوب حداقل محاسن این دوره بود.
دوره آموزش هم خیلی سریع به پایان خودش نزدیک می شد.مثل بسیاری از مراحل دیگر زندگی،در این دوره هم حضور در جمع دوستانه ای را تجربه کردم که احتمال آنکه دوباره همه آن افراد دور هم و در یک جا جمع بشوند نزدیک صفراست.بعد از امتحان پایان دوره بلافاصله راهی اداره کارگزینی شدیم.
شعب سطح تهران به 5منطقه مرکز،شمال و جنوب و شرق و غرب تقسیم شده است که هر کدام تحت نظر سرپرستی مربوطه اداره می شوند.به غیر از یکی دونفر از بچه های دوره که به قسمتهای دیگر سازمان فرستاده شدند تقریبا همه مابه سرپرستی محل سکونتمان فرستاده شدیم تا در آنجا و بسته به نیاز سرپرستی محل خدمتمان تعیین شود.امروز هر کدام یک ازما در گوشه ای از تهران مشغول کار شده ایم.
من و 9نفر دیگر از بچه های دوره به سرپرستی غرب تهران اعزام شدیم.بعد از ارئه نامه های کارگزینی از ما خواسته شد تا صبح فردا برای گرفتن احکام محل خدمت خود مراجعه کنیم.با توجه به اینکه دوره کارآموزی من در همین سرپرستی بود شناخت نسبی از جاهای مختلف سرپرستی غرب و حال و هوا و مشکلات خاصش داشتم.شعب یکی از مناطق شلوغ و پر ازدحام جنوب غربی تهران،بواسطه دردسرها و مشکلاتی که کارمندان ان بویژه در برخورد با ارباب رجوع دارند در بین کارمندان بانک معروف است و حتی در دوره کارآموزی یکی از همکاران به من می گفت فقط دعا کن که محل خدمتت در آن منطقه نباشد.
فردا صبح زود به کارگزینی منطقه غرب رفتیم.من و چهار نفر دیگر از بچه ها دقیقا به قلب همان منطقه فرستاده شدیم!تا به حال به آن منطقه و آن قسمت تهران پا نگذاشته بودم .به طور موقت در یکی از شعب آنجا مشغول کار شدیم اما می دانستیم که به زودی محل خدمت تعدادی از ما عوض خواهد شد چون چند بار جابه جایی تا مرحله صدور حکم قطعی محل خدمت چیزی طبیعی است.
شعبه بسیار شلوغ و پر ازدحامی بود و حتی ظاهر خود شعبه و وسایل و امکاناتش پایین تر از حد تصورم بود. می دانستم که مثل هر کار دیگری،این شغل هم سختی های خودش را دارد....
هر چند که از لحاظ کاری دوره کارآموزی بار چندانی نداشت اما به هر صورت تجربه جالبی بود.به علاوه آشنایی با تعدادی از همکاران که هنوز هم با آنها در تماس هستم و پیدا کردن چند دوست خوب حداقل محاسن این دوره بود.
دوره آموزش هم خیلی سریع به پایان خودش نزدیک می شد.مثل بسیاری از مراحل دیگر زندگی،در این دوره هم حضور در جمع دوستانه ای را تجربه کردم که احتمال آنکه دوباره همه آن افراد دور هم و در یک جا جمع بشوند نزدیک صفراست.بعد از امتحان پایان دوره بلافاصله راهی اداره کارگزینی شدیم.
شعب سطح تهران به 5منطقه مرکز،شمال و جنوب و شرق و غرب تقسیم شده است که هر کدام تحت نظر سرپرستی مربوطه اداره می شوند.به غیر از یکی دونفر از بچه های دوره که به قسمتهای دیگر سازمان فرستاده شدند تقریبا همه مابه سرپرستی محل سکونتمان فرستاده شدیم تا در آنجا و بسته به نیاز سرپرستی محل خدمتمان تعیین شود.امروز هر کدام یک ازما در گوشه ای از تهران مشغول کار شده ایم.
من و 9نفر دیگر از بچه های دوره به سرپرستی غرب تهران اعزام شدیم.بعد از ارئه نامه های کارگزینی از ما خواسته شد تا صبح فردا برای گرفتن احکام محل خدمت خود مراجعه کنیم.با توجه به اینکه دوره کارآموزی من در همین سرپرستی بود شناخت نسبی از جاهای مختلف سرپرستی غرب و حال و هوا و مشکلات خاصش داشتم.شعب یکی از مناطق شلوغ و پر ازدحام جنوب غربی تهران،بواسطه دردسرها و مشکلاتی که کارمندان ان بویژه در برخورد با ارباب رجوع دارند در بین کارمندان بانک معروف است و حتی در دوره کارآموزی یکی از همکاران به من می گفت فقط دعا کن که محل خدمتت در آن منطقه نباشد.
فردا صبح زود به کارگزینی منطقه غرب رفتیم.من و چهار نفر دیگر از بچه ها دقیقا به قلب همان منطقه فرستاده شدیم!تا به حال به آن منطقه و آن قسمت تهران پا نگذاشته بودم .به طور موقت در یکی از شعب آنجا مشغول کار شدیم اما می دانستیم که به زودی محل خدمت تعدادی از ما عوض خواهد شد چون چند بار جابه جایی تا مرحله صدور حکم قطعی محل خدمت چیزی طبیعی است.
شعبه بسیار شلوغ و پر ازدحامی بود و حتی ظاهر خود شعبه و وسایل و امکاناتش پایین تر از حد تصورم بود. می دانستم که مثل هر کار دیگری،این شغل هم سختی های خودش را دارد....